محمد مهدیارمحمد مهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

شیرین ترین بهونه ی زندگی من

18 ماهگی و مریضی سخت

پسرکم مامانو ببخش که هر روز گرفتار تر از روز قبله و الان نزدیک 3 ماهه که وبلاگتو آپ نکرده از پایان 18 ماهگیت بگم که درست یک ساعت بعد از واکسن زدنت که خودش غول واکسنهاست دچار یه اسهال شدید ویروسی شدی و بعدشم استفراغ.حدود یه هفته اسهال شدیدت ادامه داشت و تب و بی قراری واکسن هم بهش اضافه شده بود.این بیماری ویروسی یکی از سخت ترین مریضی هات بود در تمام این هجده ماه. درست روزهای شهادت امام رضا و حضرت رسول بود که شب و روز سختی رو گذروندیم. از بیحالی شدید دایم ناله میکردی لب به هیچی نمیزدی حتی آب و شیر.فقط ORS با سرنگ میدادم بهت که اونو هم بلافاصله دفعش میکردی.هربار همراه با دفعت بی تابی شدیدی داشتی و هربار دلم آتیش میگرفت حال و روزتو که میدیم...
27 بهمن 1392
1